در سال 53 که حسین، پس از راهپیمایی روز عاشورا در چنگال دژخیمان ساواک اسیر شده بود ، او را بسیار شکنجه کردند، از جمله شکنجه ها استفاده از صندلی الکتریکی، ضرب و شتم شدید با کابل برق ، آویزان کردن پاها از سقف بود.حسین همه ی شکنجه ها را تحمل می کرد و هرگز اطلاعاتی به ساواک نمیداد.پس از گذشت مدت ها روزی اجازه ی ملاقات یک نفر به او داده شد و سید کاظم، ، برای ملاقات برادرش به ساواک رفت . وقتی حسین وارد اتاق شد، کاظم با کمال تعجب دید که حسین بلند قد شده است .بعد از آزادی که مسئله را جویا شد ، حسین گفت:کف پایم بر اثر شکنجه ها ، به شدت زخمی شده بود و برای اینکه بتوانم به اتاق ملاقات بیایم، کفش مخصوص به من دادند که در کف آن حدود 10 سانتیمتر ابر و پنبه قرار داشت.
نظرات شما عزیزان:
یاحسین(ع)
ساعت11:08---16 دی 1392
خیلی خیلی زیبا بود.... ودرد اور
ان شاءالله بتونیم راهشون رو ادامه بدهیم...
التماس دعای شهادت
پاسخ:ان شاءالله
ان شاءالله بتونیم راهشون رو ادامه بدهیم...
التماس دعای شهادت
پاسخ:ان شاءالله
برچسب ها :
موضوع :
خاطرات شهدا , ,