از آن اشخاصی بود که دائم باید در میان گودالهای قبر مانند، سراغش را می گرفتی.

یکسره مشغول ذکرو عبادت بود. پیشانی بندی داشت با عنوان «یا زیارت یا شهادت»

که حقش را خوردند. از آنجا مانده از اینحا رانده!هر وقت هم برای پاکسازی میدان مین

داوطلب می شد.نامش در نمی آمد. آخر جنگ بچه ها یک پارچه تهیه کرده و

روی آن نوشته بودند:

کمک کنید. روی دست خدا باد کرده، دعا کنید تیر غیب بخورد. :)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




برچسب ها :

موضوع :
-مطالب- , خاطرات شهدا ,  ,